در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته
رفیق فروزان روشن ! رهایی من !
ستارهها را صدا بزن دلم گرفته
بشینیم چند تا ستاره بشمریم
نشون شهر همیشه روشنو
به دلی که غم نداره بسپریم
اگه میخواییم واسه ی هم بمونیم
بیا تو عطر گلها لونه کنیم
بیا رو لبای غمگین وفا
صدای گریه رو وارونه کنیم
هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟